هیچ چیزی وجود ندارد
مگر اینکه تسبیح و ذکر خداوند را می گوید
ولی شما درک نمی کنید









کلمه «امام» به معناي رهبر و زمامدار الهيبه صورت مفرد و جمع 12 بار در قرآن کريم تکرار شده است
که مطابق است با روايات نقل شده از پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) از طريق شيعه و سني مبني بر
اينکه تعداد امامان بعد از ايشان 12 نفر مي باشند . براي نمونه يکي از آيات قرآن که کلمه امام در آن آمده
است ، سوره يس آيه 12 مي باشد: «وکل شييء أحصيناه في امام مبين» و ما هر چيزي را در امام روشنگري
جمع نموده ايم .
- و آنان در غار خود سيصد سال درنگ كردند و نه سال افزودند. ( کهف / 25 )
در قرآن کريم به اينکه 300 سال شمسي دقيقاً برابر 309 سال تمام قمري است به صورت مستقيم اشاره
شده است . اين مطلب وقتي مشخص شد که يکي از علماي دين يهود از حضرت امام اميرالمؤمنين (عليه
السلام) پرسيد : چرا قرآن مدت توقف و خواب اصحاب کهف را 309 ذکر سال کرده است در حالي که در
حاشيه تورات ما اين مدت 300 سال نوشته شده است ؟ حضرت امير عليه السلام فرمودند : «سالهاي شما
شمسي است ولي سالهاي ما قمري است» . جالب اينجاست که يکي از اساتيد رياضي اين محاسبات را
انجام داده که خلاصه قابل فهم آن چنين است سال شمسي يهود 365 روز تمام بوده است . بنابراين 300
سال آنها مي شود روز 109500=365×300 در حالي که سال قمري برابر است با 354 روز و 8 ساعت و 48
دقيقه بنابراين 309 سال قمري برابر است با : روز 109500=]48 دقيقه و 8 ساعت و 354 روز[ ×309 پس
معلوم شد که 300 سال شمسي يهود برابر است با 309 سال قمري نه يک روز کمتر نه بيشتر. اين در حالي
است که تا صدها سال بعد از نزول قرآن هنوز شبانه روز به 24 ساعت و هر ساعت به 60 دقيقه و الي آخر
تقسيم نشده بود . و حتي ساعت هنوز اختراع نشده بود . بنابراين حضور هر کلمه در قرآن در مکان خاص و به
تعداد معين حادي پيام و مفهوم ويژه اي مي باشد که در حقيقت يک نوع از اعجاز و معجزه مي باشد .
کلمه «شهر» به معني «ماه»، 12 بار در قرآن کريم تکرار شده است که مساوي تعداد ماههاي يکسال است .
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ
الْقَيِّمُفَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَآفَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَآفَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿توبه /۳۶﴾
«در حقيقتشماره ماهها نزد خدا از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده در كتاب [علم] خدا دوازده ماه است از
اين[دوازده ماه] چهار ماه [ماه] حرام است اين است آيين استوار پس در اين [چهار ماه] بر خود ستم مكنيد
و همگى با مشركان بجنگيد چنانكه آنان همگى با شما مىجنگند و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است .»
گسترش جهان در سال ۱۹۲۵
ستاره شناس آمریکایی، ادوینهابل، پس از مشاهده رصدی متوجه شد که کهکشان ها از یکدیگر دور میشوند یعنی جهان در حال گسترش است. گسترش جهان هم اکنون یک حقیقت علمی تایید شده است. قرآن نیز در مورد طبیعت جهان میفرماید: (وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ) (سوره ذاریات،آیه ۴۷) و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم، و همواره آن را وسعت میبخشیم. کلمه موسعون «وسعت میبخشیم» ترجمه شده است و اشاره به گسترش روز افزون جهان دارد. استیون هاکین در کتابش تاریخ مختصر زمان میگوید: «کشف گسترش جهان یکی از بزرگترین انقلاب های عقلانی قرن بیستم است. قرآن حتی قبل از این که انسان تلسکوپی بسازد به گسترش جهان اشاره می کند.»
آیا کافران نمی دانند که آسمانها و زمین بسته بودند ، ما آنها را گشودیم و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ چرا ایمان نمی آورند؟ (انبیاء آیه ۳۰)ممکن است بگویند وجود حقایق نجومی در قرآن تعجب برانگیز نیست زیرا عرب ها در زمینه ستاره شناسی پیشرفته بودند. در این مورد حق با آنهاست. ولی آنها درک نمیکنند که قرآن قرن ها قبل از آنکه عرب ها در زمینه ستاره شناسی برتری یابند نازل شد. علاوه بر این بسیاری از حقایق علمی که در رابطه با ستاره شناسی ذکر شد، از قبیل آغاز جهان با یک انفجار بزرگ،برای عرب ها حتی هنگامی که در اوج پیشرفت علمی بودند نا آشنا بود. پس حقایق علمی قرآن به سبب پیشرفت آنها در زمینه ستاره شناسی نبود، بلکه چون علم نجوم در قرآن جایگاهی داشت، عرب ها در این زمینه پیشرفت کردند. فیزیک در گذشته نظریه مشهوری تحت عنوان «ئوری ذره گرایی» بسیار مورد قبول بود. این تئوری را یونانیان، بخصوص فردی به نام دی ماکرِتِس ۲۳ قرن پیش مطرح کرد. بعد از او مردم تصور میکردند کوچکترین جزء ماده اتم است. عرب ها نیز همین عقیده را داشتند.
کلمه عربی ذره به معنای اتم بود. علم جدید می گوید اتم نیز قابل تجزیه است. ۱۴ قرن پیش حتی یک عرب این مطلب را نمی دانست. تصور او این بود که کوچکتر از ذرّه وجود ندارد. به هر حال،قرآن این محدودیت را رد میکند.
(وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَأْتِینَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عَالِمِ الْغَیْبِ لَا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِن ذَلِکَ وَلَا أَکْبَرُ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ )(سوره سبا،آیه ۳)
کافران گفتند: قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد. بگو: آری به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، خداوندی که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینی ذرّه ای در آسمان ها و زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکترین از آن و نه بزرگتر، مگر این که در کتابی آشکار ثبت است. این آیه به علم لایتناهی خدا، علم او بر همه چیز چه پیدا و چه پنهان، اشاره میکند. سپس فراتر می رود و می گوید: خدا از همه چیز، چه کوچکتر و چه بزرگتر از یک ذرّه آگاه است. بنابراین این آیه به وضوح امکان وجود چیزی کوچکتر از ذرّه را نیز نشان می دهد، حقیقتی که فقط علم جدید آن را کشف کرده است.
